طنز جبهه
شب جمعه بود، بچه ها جمع شده بودند تو سنگر برای_دعای کمیل

چراغها رو خاموش کردند.

مجلس حال وهوای خاصی گرفته بود.

هرکی زیر لب زمزمه میکرد واشک میریخت. یه دفعه اومد گفت اخوی

بفرما عطربزن، ثواب داره.

بهش گفتم : اخه الان وقتشه؟

گفت: بزن اخوی، بوی بد میدی

بزن به صورتت،کلی هم ثواب داره

بعد_دعا که چراغهارو روشن کردند

صورت همه سیاه بود!

تو عطر جوهر ریخته بود.

بچه ها هم یه جشن پتوی حسابی براش گرفتند.

موضوعات: شهدا  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...