گل نرگس
 
   



رویش جوانان اهل کار_فرهنگی 
🔹میبینم آنچه ما در دل داریم و آرزو ميکنیم و میخواهیم و آرزو میکردیم الحمدالله در دل شما جوانها رویش پیدا کرده، تحقق پیدا کرده، رشد پیدا کرده و به مرحله‌ی عمل رسیده. خب شما جوانید دیگر؛ فرق جوان و پیر همین است…

🔹اینکه من این همه اصرار میکنم آموزش بدهید، بپرورانید، تربیت کنید، به وجود بیاورید برای خاطر این است؛ یعنی همین طور این نسلها پی‌درپی، پشت سرهم، دائماً جوان پشت سر جوان، مثل نیروهایی که در جنگ به عنوان ذخیره می‌آیند، یک نیرو میرود صف‌شکنی میکند بعد راه را باز میکند و نیروی بعدی از وسط او عبور میکند و میرود موقعیت را تصرف میکند … در جنگ نظامی اینجوری است.

🔹جنگ_فرهنگی هم عیناً همینجور است البته با ظرافتهای خیلی بیشتر، با پیچیدگیهای خیلی زیادتر و نیازمند به هوشمندیهای خیلی بیشتر؛ تیر و تفنگ و توپ و اینها نیست اما چیزهای دیگری هست که خیلی مهم است.

♦️الحمدلله شما جوانها راه افتادید آمدید و کار را شروع کردید. بالاخره ما هم همین حرفها را با شما داريم.  

⏳۹۵/۸/۱۹

موضوعات: سخنان وبیانات مقام معظم رهبری (حفظه الله), رهبر انقلاب  لینک ثابت
[سه شنبه 1396-01-15] [ 11:52:00 ق.ظ ]




🌺 یکی از تکان دهنده ترین جمله هایی که در فرهنگ بشری گفته شده، جمله زیر از امیرالمومنین علی (ع) در یکی از دعاهای نهج البلاغه است.
🌸 اللهم اجعل نفسی اول كريمة تنتزعها من كرائمی.
 🍃 #خدایا کاری کن که از چیزهای ارزشمند زندگی، #جانم اولین چیزی باشد که از من می گیری.
یعنی نکند قبل از اینکه جانم را بگیری، #شرفم ، #انسانيتم ، #عدالتم ، و….

گرفته شده باشد و تبدیل به یک تفاله ای شده باشم که تو جانم را می گیری.

و این همان جمله معروف است که می گوید: ما آمده ایم تا زندگی کنیم و قیمت و ارزش پیدا کنیم؛ نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.
📗 #نهج_البلاغه خطبه 215             

موضوعات: اخلاق, احادیث  لینک ثابت
 [ 11:28:00 ق.ظ ]




 
مهدی از شناسایی برگشته بود و چون دیروقت بود و بچه‌ها توی چادر خوابیده بودند، همان بیرون روی زیلو خوابید. 
یكی از بسیجیها كه نوبت نگهبانی‌اش تمام شده بود، برگشت و به خیال اینكه كسی كه روی زیلو خوابیده، نگهبان پاس بعدی است، با دست تكانش داد و گفت: 

برادر! بلند شو! نوبت توست. 
مهدی كه خیلی خسته بود، بلند نشد. آن برادر دوباره صدایش كرد تا بیدار شود. 

سرانجام مهدی بلند شد و اسلحه را گرفت و بدون یك كلمه اعتراض رفت سرپست. 
صبح زود، نگهبان پست بعدی آمد و سراغ آن بسیجی را گرفت و گفت: پس چرا دیشب من را بیدار نكردی؟
- پس كی را بیدار كردم؟ 
- نمی‌دانم، من كه نبودم. 
وقتی فهمید فرمانده لشكر را سرپُست فرستاده، هم ترسید و هم شرمنده شد؛ ولی مهدی هیچ به روی خودش نیاورد. 
🌹 شهيد مهدي #زين_الدين

📌 منبع : راوی: یكی از دوستان شهید زین الدین، به نقل از مادر شهید، ر. ك: تو كه آن بالا نشستی، صص 4 - 5.

موضوعات: شهدا  لینک ثابت
 [ 11:05:00 ق.ظ ]




 ​


نور #ذکر مانند بوی خوش، قابل توصیف نیست. فقط می‌شود آن را تجربه کرد. جاذبه‌ای که نور ذکر در آدم ایجاد می‌کند فراتر از یک #عاطفه و محبت ساده است.

موضوعات: علما و بزرگان  لینک ثابت
 [ 12:27:00 ق.ظ ]


...



کسی هست که با صلابته…
محکمه.
مثل کوه…
✔️مقتدره…
در عین قدرت بر گناه، خیلی راحت ازش عبور میکنه.
✅دل به غیر از خدا نمیبنده
🔴حرف غیر خدا رو گوش نمیده
خودش هست و مولا
چون به یه منبع عظیم قدرت متصله.
شما دوست ندارید به قدرتمند ترین موجود عالم متصل بشید؟!
خیلی لذت داره ها!
با خودت فکر کن….

موضوعات: دل نوشته, تلنگر  لینک ثابت
 [ 12:25:00 ق.ظ ]
 
   
 
مداحی های محرم