گل نرگس
 
   



‍ ?#کلام_شهید? ?اگر براے خدا جنگــــــــــ میڪنید؛ احتیاج ندارد  بہ من و دیگرے گزارش دهـــــــــید.. گزارش را نگہ دارید  براے قیامتـــــ. اگر ڪار براے خداستـــــ گفتنش براے چہ ؟! ❣شهید حسین خرازی❣

موضوعات: شهدا  لینک ثابت
[یکشنبه 1395-12-08] [ 09:43:00 ب.ظ ]




​از شهدا 
به جامونده ها:
هنوز هم #شهادت مےدهند 
امابه"اهل درد”

نه بے خیال ها
💠فقط دم زدن ازشهــدا 

افتخارنیست…

بایدزندگےمان،

حرفمان،نگاهمان،

لقمه ها یمان

هم بوی شــهدا بگیرد

موضوعات: شهدا  لینک ثابت
 [ 09:37:00 ب.ظ ]




موضوعات: شهدا  لینک ثابت
 [ 09:34:00 ب.ظ ]




​🌹شهید محمد ابراهیم همت🌹

🌷ما در قبال تمام کسانی که راه کج می روند مسئولیم❗

حق نداریم با آنها برخورد تند کنیم، از کجا معلوم ما در انحراف آنها نقش نداشته باشیم‼

موضوعات: شهدا  لینک ثابت
[شنبه 1395-12-07] [ 10:46:00 ق.ظ ]




طنز_شهدا
یک قناسه چی ایرانی که به زبان عربی مسلط بود اشک عراقی ها رو درآورده بود. 

با سلاح دوربین دار مخصوصش چند ده متری خط عراقی ها کمین کرده بود و شده بود عذاب عراقی ها … چه می کرد.؟
بار اول بلند شد و فریاد زد: «ماجد کیه؟» یکی از عراقی ها که اسمش ماجد بود سرش را از خاک ریز آورد بالا و گفت: «منم!»

ترق!!

ماجد کله پا شد و قل خورد آمد پای خاک ریز و قبض جناب عزراییل را امضاء کرد!!! 
دفعه بعد قناسه چی فریاد زد: «یاسر کجایی؟» و یاسر هم به دست بوسی مالک دوزخ شتافت!!! …
چند بار این کار را کرد تا اینکه به رگ غیرت یکی از عراقی ها به نام جاسم برخورد. فکری کرد و بعد با خوشحالی بشکن زد و سلاح دوربین داری پیدا کرد و پرید رو خاک ریز و فریاد زد: 
«حسین اسم کیه؟» و نشانه رفت؛ اما چند لحظه ای صبر کرد و خبری نشد. با دلخوری از خاک ریز سر خورد پایین. 

یک هو یک صدایی از قناسه چی ایرانی بلند شد: «کی با حسین کار داشت؟» جاسم با خوشحالی، هول و ولاکنان رفت بالای خاک ریز و گفت: «من!!»

ترق!!:D:mrgreen:

جاسم با یک خال هندی بین دو ابرو خودش را در آن دنیا دید!!!:mrgreen:😂
#منبع: کتاب رفاقت به سبک تانک
@

موضوعات: شهدا  لینک ثابت
 [ 09:04:00 ق.ظ ]